![ریشه ضرب المثل های ایرانی، ضرب المثل های خنده دار ضرب المثل, ضرب المثل فارسی](https://khoyweb.ir/wp-content/uploads/2022/09/d8b1db8cd8b4d987-d8b6d8b1d8a8-d8a7d984d985d8abd984-d8add8b1d981d987d8a7db8c-d8a8d986d8af-d8aad986d8a8d988d986db8c_631525ef0618a.jpeg)
در زمان امیرکبیر بازار به قدری آشفته بود که هرکس در مغازه اش انواع سکس می فروخت. طبق دستور امیرکبیر همه موظف بودند از یک نوع کالا بفروشند، مثلاً پارچه فروش فقط پارچه میفروشد، سفالگر فقط کوزه میفروشد و غیره. او هم می فروشد، امیرکبیر به او دستور داد که حاضر شود و علت کارش را جویا شود، آن شخص پاسخ داد: شخصی که از من تنباکو می خرد ممکن است در هنگام مصرف آن سرفه کند و بند تنباکویش از این سرفه پاره شود. بنابراین تنبان باند را به همراه تنباکو می فروشم.