وقتی با دوستی آشنا می شویم که مثل ما فکر نمی کند، وقتی با عزیزی آشنا می شویم که ظاهراً نظرش کاملاً مخالف نظر ماست. وقتی با فردی روبرو می شویم که افکار، عقاید و اساسی ترین اصول ایمان ما را باطل می کند، یاد این اثر ارزشمند مارکوس راتز می افتیم: شاید او همان حقیقتی را مشاهده می کند که ما مشاهده می کنیم! اما از زاویه ای دیگر، علاوه بر شنیدن نظرات دیگران، باید سعی کنیم دیدگاه آنها را نیز بشناسیم، به این ترتیب می توان خیلی راحت تر از دام تعصب خارج شد. 
به این ترتیب ما خیلی راحت تر متوجه می شویم. به این ترتیب ما خیلی راحت تر به حقیقت می رسیم. فقط باید باور کنیم که از کل حقیقت آنطور که هست آگاه نیستیم. فقط باید باور کنیم که دو مفهوم ظاهراً متضاد می توانند جنبه های متفاوتی از یک حقیقت باشند که ارتباط بین آنها را نمی دانیم و به همین دلیل متضاد به نظر می رسند.
